به گفته بعضی از مفسران بزرگ، "شکر مطلق" آن است که انسان همواره به یاد خدا باشد; بی هیچ گونه فراموشی و در راه او گام بردارد; بدون هیچگونه معصیت; و اطاعت فرمان او کند خالی از هرگونه سرپیچی; و مسلم است که این اوصاف در کمتر کسی جمع میشود.
بسیاری از دانشمندان و بزرگان اندیشه، وقتی از خاطرات کودکی خود می گویند خواندن قرآن مادر یا دعاهای او سر سجاده را از تأثیرگذارترین اتفاقات آن دوران می دانند.
هر کاری میکنم، انگار نفسم خدا را قبول نمیکند، کتابهای زیادی نیز در این زمینه مطالعه کردهام ولی نه تنها اثر نداشته بلکه مرا در گودال عمیقتر و باتلاق چسبانتری میکشاند. بسیار مشتاقم که حتی 1 دقیقه طعم ایمان را بچشم.
"تقوا" از ماده "وقی" به معنی خودنگهداری است، این که انسان در یک حالی باشد که بتواند خود را نگهداری کند. تقوای الهی نگهداری خود است از آنچه بد است، برای خدا.
قرآن این کلام الهی، آخرین و کاملترین برنامه هدایت و شفا بخش انسان است که با بکار گیری فرامین و دستورات آن در زندگی می توان به نقطهی عالی دست پیدا کرد.
شست و شویش دادهاند ... کفن بر او پیچیدهاند ... قبر آماده است ... به آرامی درونش میگذارند ... سنگها چیده میشوند ... تاریکی همه جا را فرا میگیرد ... تنها شد ... تنهای تنها ... ترس تمام وجودش را فراگرفته است ... فرشتگان عذاب میآیند ...
يكى از افكارى كه از مغرب زمين به حريم انديشه ناب توحيدى مسلمانان و موحدان نفوذ كرده، اين است كه اعتماد به نفس از فضايل است و بايد ديگران را به آن ترغيب كرد;
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود، به زندگیم که دقت می کنم با غریبه ای روبه رو می شوم که نه شباهتی به گذشته من دارد و نه به آینده و اهدافی که در سر دارم و آدمی که میخواستم باشم. نمی دانم خودم را کجا جا گذاشته ام ؟نمی دانم کجا پیدا شوم؟ لطفا راهنماییم بفرمایید
گاهی اوقات به دلمان می افتد که کاری را که نباید انجام دهیم؟ می دانیم گناه است، بد است و موجب خشم خداست اما وسوسه ای عجیب چنان ترغیبمان می کند که گویی خواسته ای جز انجام آن در این دنیا نداریم ، یک صدای مداوم در گوش ما زمزمه می کند ،یک هوای سمی انگار از خود بی خودمان می کند وقتی دست بردیم به آنچه نباید تازه مزه گس و بد گناه حالمان را به هم میزند.