کد خبر: ١٦ |
تاریخ انتشار:سه شنبه ١٠ خرداد ١٣٩٠ | ١١:٢٢ |
تعداد بازدید: ... |
عرفانی اومانیستی به نام «کابالا»
گروههای حامی اومانیسم ابعاد مختلفی را در راستای انحراف یکتاپرستی دنبال میکنند و از ابزارهای مختلفی نیز استفاده کرده و خواهند کرد. یکی از این ابزارها، تولید مفاهیم غیر دینی در مقابل مفاهیم دینی است، که نمونهی بارز این موضوع را میتوان در روند تدریجی شکل گیری عنصری به نام «کابالا» مشاهده کرد...
هاجم علیه فرهنگ و تمدن اسلامی همیشه در دستور کار رسانههای غربی به عنوان یک اولویت مهم قرار داشته است، چرا که در کنار تمام مسایل سیاسی به دلیل تعارضی که آنها با ایدئولوژی اسلامی دارند تمام تلاش خود را در راه تخریب همه جانبهی آن انجام میدهند اما بحث هجمه علیه دین مبین اسلام تنها به سیگنالهای تصویری تخریبی خلاصه نمیشود، بلکه آنها سعی میکنند افزون بر این موجهای مخرب به نوعی با ارایهی موضوعاتی در مقابل مفاهیم اسلامی افکار بشر را از روش درست زندگی منحرف سازند.
این موضوع به تدریج در تمام ابعاد در حال گسترش است، به ویژه در حوزههای پایهای زندگی بشری مانند یکتاپرستی تلاش برای ارایهی مفاهیم غیر دینی در دستور کار دستگاه رسانهای غرب قرار گرفته است. نمونهی بارز این موضوع را میتوان موج اومانیسم در رسانههای غربی به ویژه آمریکایی دانست، اومانیسم که در حال حاضر در عرصهی سیاسی ـ رسانهای غرب روز به روز در حال افزایش است دقیقاً در راستای انحراف بشریت از ادیان آسمانی به ویژه اسلام، تمام تلاش خود را میکند.
در این بین، گروههای حامی اومانیسم ابعاد مختلفی را در راستای این انحراف دنبال میکنند و از ابزارهای مختلفی نیز استفاده کردهاند و خواهند کرد. یکی از این ابزار، تولید مفاهیم غیر دینی در مقابل مفاهیم دینی است، که نمونهی بارز این موضوع را میتوان در روند تدریجی شکل گیری عنصری به نام «کابالا» مشاهده کرد. هر چند که در این بین کابالا تنها عنصری نیست که برای ترویج اومانیسم توسط این گروهها به وجود آمده و مهمترین مسألهای که آنها برای انحراف بشر به وسیلهی ابزارهای مختلف مطرح میکنند بحث شیطان پرستی و به نوعی تبعیت بیچون و چرا از شیطان است.
بحث هجمه علیه دین مبین اسلام تنها به سیگنالهای تصویری تخریبی خلاصه نمیشود، بلکه آنها سعی میکنند افزون بر این موجهای مخرب به نوعی با ارایهی موضوعاتی در مقابل مفاهیم اسلامی افکار بشر را از روش درست زندگی منحرف سازند.
آنها به صورت شبانه روزی از راه تمام ابزار و مفاهیم ساختهی دست خودشان سعی میکنند پرستش شیطان را در مقابل پرستش خدای یگانه قرار دهند، در این بین، کابالا هم یکی از این مفاهیم برای ترویج شیطان پرستی است؛ چرا که به طور واقع در کابالا صحبت از قدرتی است که در مقابل قدرت خداوند مطرح میشود. به واقع کابالا را میتوان در راستای اهداف لابیهای فرهنگی- سیاسی دانست که سعی دارند با ترویج شیطان پرستی به تهاجمی تمام عیار علیه یکتاپرستی در ادیان آسمانی دست بزنند و در این بین کابالا و جادو تنها یکی از مفاهیمی هستند که گروههای شیطان پرست برای ترویج افکار خود و انحطاط اخلاقی بشر از آنها استفاده میکنند.
کابالا، عنصر فکری انحرافی صهیونیسم برای بشر
کابالا نوعی «عرفان اومانیستی» است که توسط یهودیان پیرو ـ به ویژه ـ تفکرات صهیونیستی ساخته شده است. معادل عبری این کلمه یعنی «قبالا» به معنی قدیمی و کهن میباشد. برخی کابالیستها «سلیمان ابن جبرییل» را اولین کسی میدانند که آیین عهد عتیق را کابالا نامید. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان، کابالا را که ساختهی جریانهای فکری صهیونیسم است نه تنها بر مبنای هیج آیین آسمانی نمیدانند بلکه بر طبق شواهد پژوهشی کابالا نشأت گرفته از مصر باستان و تفکرهای خرافی آن زمان است.
از جمله نکاتی که در مورد کابالا بسیار قابل توجه است، مفاهیمی میباشد که در کابالا مطرح هستند و به نوعی حتی از عناصر اصلی آن به شمار میروند مصداق بارز این مفاهیم را میتوان جادو دانست. در کابالا جادو از جایگاهی فوق العاده خاص و مقدس برخوردار است، جایگاهی که در چند سال اخیر گروههای یهودی در هالیوود بیش از اندازه روی آن تأکید داشتهاند و با همین تأکید سعی کردهاند که کابالا را به وسیلهی عنصر جذابی مانند جادو گسترش دهند. به واقع آنها با گسترش کابالا در نقطهی مقابل سعی دارند که افکار عمومی را از ادیان، منحرف سازند. به ویژه که کابالا زیر مجموعهای از تفکرهای شیطان پرستی است.
رسانههایی که بردهی کابالا هستند
بهترین راه برای ترویج کابالا، رسانههای غربی هستند. رسانههایی مانند هالیوود که بیش از رسانههای دیگر تاکنون در اختیار این طیف بودهاند. هالیوود همیشه و به ویژه در چند سال اخیر به صورت فوق العادهای به ترویج عنصر کابالا پرداخته است به طوری که میتوان به جرأت به این موضوع اشاره کرد که کابالیستها در عمق هالیوود نفوذ کردهاند. کابالیستهایی که در هالیوود هستند کابالا را به عنوان قدرتی به نمایش میگذارند که تنها در اختیار شیطان است، در این میان نکتهی جالب اینجاست که برای مبارزه با این عنصر باز هم باید از جادو، استفاده کرد.
کابالای هالیوودی، توطئهای از شیطان پرستها
در این بین نکتهای که در مورد بیشتر فیلمهای کابالایی باید به آن اشاره کرد، تلفیق عناصر و مفاهیم گروههای شیطان پرستی با عنصر جادو در این فیلمهاست. چرا که در بیشتر این فیلمها جادو به عنوان عنصری به نمایش گذاشته میشود که تنها در اختیار شیطان است و به همین دلیل شیطان در موضع قدرت و برتری حتی در مقابل قدرت خداوند قرار دارد و دقیقاً در همین جاست که این فیلمها سعی دارند پرستش شیطان را امری موجه جلوه دهند و حتی به بیننده این موضوع را القا کنند که قدرتهای منفی در جهان با عناصری مانند جادو، توانایی استیلا در همهی ابعاد جهانی را دارند پس در مقابل آنها باید سر تعظیم فرود آورد. از سوی دیگر در اکثر این فیلمها نمادهای شیطان پرستی به صورت کاملاً مشخص به نمایش گذاشته شود به ویژه نماد «چشم لوسیفر» (چشم شیطان) که در بیشتر این فیلمها به نمایش در میآیند.
برای درک بهتر این موضوع اگر نگاهی به 7 فیلم مجموعهی «هری پاتر» بیاندازیم کاملاً متوجه خواهیم شد که این همه تبلیغات برای فیلمهایی با این محتوا و به خصوص هری پاتر به چه دلایلی است.
اصل داستان «هری پاتر» حول یک مدرسهی جادوگری میگذرد. کودکان هر سال با حضور در این مدرسه به آموختن جادو میپردازند.
از همان اولین فیلم، جادو به عنصر جدایی ناپذیر این فیلم تبدیل شد اما نکتهی قابل توجهی که در مجموعههای بعدی این فیلم دیده شد، روندی بود که بیشتر به فیلمهای آخرالزمانی شباهت بود تا یک فیلم مخصوص کودکان!
به ویژه که از قسمت ششم یعنی «شاهزاده دورگه» که به کارگردانی «دیوید یاتس» تولید شد، سیر ورود فیلم به ژانر آخر الزمانی هالیوودی، سریعتر شد. این روند در کنار نوع جادویی که در هری پاتر مطرح میباشد دقیقاً تداعی کنندهی همان کابالایی است که بارها و بارها در فیلمهای دیگری هم مشاهده شده، هر چند که به طور قطع هری پاتر اهداف فوق العاده مهمی دارد که در دیگر فیلمهای کابالایی نمیتوان آنها را پیدا کرد.
از سوی دیگر بی شک هری پاتر که امروزه به یکی از سرگرمیهای نوجوانان و جوانان دنیا تبدیل شده یکی از مظاهر ترویج اومانیسم مبتنی بر جادو است، اومانیسمی که در نهایت به پرستش شیطان و گرایش به سمت غیر خدا ختم میشود. برای همین اگر کمی تأمل کنیم متوجه خواهیم شد که ترویج تفکر انسان گرایی درکنار جادو باوری، دقیقاً در نقطهی مقابل پرستش خدا است. همین جاست که باید به این موضوع پی برد که هری پاتر به دنبال القای چنین مسایلی در ذهن نوجوانان وکودکان از همان دوران کودکی یعنی در زمانی که شاکلهی تفکری شکل میگیرد، است.
از سوی دیگر جادویی که در فیلم هری پاتر وجود دارد دقیقاً از جنس جادویی است که در فیلمهایی همچون سه گانهی «ارباب حلقهها» دیده میشود. چرا که در هر دوی این فیلمها جادو در پایان دنیا حرف اول را میزند. جادویی که توسط جادوگران خوب و بد که به تعبیر کابالیستها زعیمان دنیا هستند، اعمال میشود. زعیمانی که مروجان پرستش بزرگترین قدرت منفی، یعنی شیطان هستند.
همچنین بیتردید لابیهای هالیوودی که در پس پردهی هری پاتر وجود دارند بدشان نمیآید که جوانان دنیا به جای دعا و گرایش به سمت یکتاپرستی به استفاده از چوب دستی و خواندن ورد علاقهمند شوند و سپس پس از مدتی به سمت گرایش به قدرتهای منفی که در نهایت پرستش شیطان است، بروند.
نکتهای که در مورد بیشتر فیلمهای کابالایی باید به آن اشاره کرد، تلفیق عناصر و مفاهیم گروههای شیطان پرستی با عنصر جادو در این فیلمهاست. چرا که در بیشتر این فیلمها جادو به عنوان عنصری به نمایش گذاشته میشود که تنها در اختیار شیطان است و به همین دلیل شیطان در موضع قدرت و برتری حتی در مقابل قدرت خداوند قرار دارد و دقیقاً در همین جاست که این فیلمها سعی دارند پرستش شیطان را امری موجه جلوه دهند و حتی به بیننده این موضوع را القا کنند که قدرتهای منفی در جهان با عناصری مانند جادو، توانایی استیلا در همهی ابعاد جهانی را دارند پس در مقابل آنها باید سر تعظیم فرود آورد.
جادو، نماد قدرت شیطان در برابر قدرت خدا
اما در این بین باید به این نکته هم اشاره کرد که هری پاتر تنها فیلم جدید کابالا نیست. چرا که اگر نگاهی به فیلم «من شمارهی چهار هستم» به کارگردانی «دی جی کارسو» نگاهی بیاندازیم کاملاً متوجه خواهیم شد که فیلمهای کابالایی آمیخته با جادو دقیقاً به دنبال جلب نوجوانان به سمت این تفکرات هستند.
این فیلم هم که به نوعی برای جوانان و نوجوانان ساخته شده دقیقاً مانند فیلم «پرسی جکسون و دزد صاعقه» به کارگردانی «کریس کلمبوس» به دنبال ترویج مسایل خاصی است. در همین راستا، موضوعی که به صورت زنجیرهای بین «هری پاتر»، «ارباب حلقهها»، «من شمارهی چهار هستم» و «پرسی جکسون و دزد صاعقه» مشترک است همین مسأله میباشد که در تمامی این فیلمها جادو به عنوان ابزار قدرتی برای در اختیار داشتن دنیا به شمار میرود. قدرتی که به تعبیر این فیلمها باعث استیلای شیطان برجهان شده و خواهد شد.
در حالی از این نماد قدرت در این فیلمها صحبت میشود که گویی خدا در دنیا حضور ندارد. به طور کلی شاخصهی اصلی فیلمهای کابالایی جدید هالیوود دقیقاً همین موضوع است؛ یعنی نبود خدا و عدم وجود قدرت ورای قدرت انسان در این فیلمها، که این قدرت انسان هم برگرفته از قدرت شیطان است و به نوعی شیطان چنین قدرتهایی را در اختیار زیر دستانش قرار میدهد!
در این بین نکتهی قابل توجه اینجاست که در اکثر فیلمهای جدیدی که برای نوجوانان ساخته میشود تا حدی که فضا فراهم است به نوعی جادو با اصل داستان آمیخته میشود، مثال بارز این موضوع را میتوان در فیلم جدید «طفل شیرخوار پانچ» محصول 2011 هالیوود مشاهده کرد و یا اگر به مجموعه فیلمهای «نارنیا»، نگاهی بیاندازیم دقیقاً متوجه همین موج جادو خواهیم شد. چرا که نارنیا هم تلاش زیادی در نمایش تمام عیار این عناصر داشته است.
از سوی دیگر نقطهی مشترک تمام اینها اتصال جادوها به اهرام ثلاثهی مصر و به نحوی برقراری ارتباط با رسوم دورهی فراعنه است و این مطلب را بیشک نمیتوان بیدلیل دانست و از نکات بسیار مهم است.
اهرام ثلاثه، منشأیی برای کابالیستها
برای درک بهتر این مسأله اگر به قسمت سوم مجموعه فیلمهای «ترانسفرمرز» نگاهی بیاندازیم متوجه خواهیم شد که چرا این فیلم صحنهی نبرد پایانی را در اهرام ثلاثهی مصر به نمایش میگذارد. دلیل این امر همان اتصال پایههای کابالا به اندیشههای دوران فراعنه است. در همین رابطه اگر به فیلمهای «مومیایی 1و2» توجه کنیم، همین شباهت را میبینیم چرا که در این فیلمها هم که به کارگردانی «استفان سامرز» تولید شده، اهرام مصر مرکز جادو و قدرت عالم بوده و همهی اتفاقها در این مکانها رخ داده است.
اما نکتهی قابل توجه اینجاست که کابالا تنها در فیلمهای جادویی و یا فانتزی هالیوود نفوذ پیدا نکرده بلکه در ژانر فیلمهای تاریخی آن هم تا جایی که توانسته تأثیرگذاری خود را به اثبات رسانده است. مصداق بارز این موضوع را میتوان در فیلم «نبرد تایتانها» و یا حتی فیلمهایی چون «زیگ فرید» آشکارا مشاهده کرد. به واقع اینکه در چنین فیلمهایی هم آثاری از جادو وکابالا دیده میشود تنها نشانگر قدرت نفوذ لابیهای حامی این تفکرات در سینمای غرب است.
این در حالی است که به تازگی سریال (super natural)هم از سوی کمپانیهای ساخت تولیدات تصویری در آمریکا وارد بازار فیلم و سریال شده است که در این سریال هم نشانههای مختلفی از کابالا دیده میشود. حتی سریال (Mortal Kombat: Legacy) هم به تازگی در حال بازتولید است با همین رویکرد ساخته شده است.
نمادهای ماسونی شیطان پرستان، پشتیبانی برای کابالا
از سوی دیگر باید به این موضوع هم اشاره کرد که در بسیاری از فیلمهای کابالایی هالیوود و به طور کلی دستگاه رسانهای غرب، نمادهای ماسونی به شدت دیده میشود. برای پی بردن به نفوذ گروهها برای نمایش این نمادها کافی است فیلم «آواتار» به کارگردانی «جیمز کامرون» را بررسی کنیم، تا آنگاه به این نکته پی ببریم که لحظههای دعا کردن مردم پاندورا در این فیلم و یا حتی اعتقاد به فلسفهای خاص دربارهی روح که در بین مردم پاندورا در این فیلم وجود دارد و یا حتی درخت ایوا که در این فیلم نماد امنیت و آرامش است همه و همه از نمادهای آشکار کابالا میباشد.
به خصوص که صحنههای گردهمایی و دعا کردن مردم سیارهی پاندورا آن قدر جذاب به تصویر کشیده شده که بیتردید در پی جلب نظر بیننده به ریشههای فکری پنهان این دعا کردن است. دعا کردنی که به تعبیر خود فیلم برای خدا نیست. پس به طور قطع ریشهای دیگر دارد، ریشهای که در افکار مرموز کابالا نهفته است.
مرلین، دست پخت ماسونهای انگلیسی
اما هیچ گاه نباید فیلمهایی که دربارهی پدر جادو یعنی «مرلین»، ساخته شده است را فراموش کرد، چرا که هالیوود همیشه فیلمهای مختلفی با سوژهی اسطورهی جادو یعنی مرلین تولید کرده است. بسیاری بر این باوراند که گروههای جادوگری که در لابیهای ماسونی در قرون 17 و 18 در انگلستان نفوذ پیدا کردهاند، به تدریج مرلین را به عنوان یکی از اسطورههای انگلیسی کم کم وارد عرصهی سینما کردهاند تا بعدها در عرفان یهود از آن استفاده کنند! چرا که بیتردید پرداختن به یک سوژه توسط شرکتهای فیلم و سریال در غرب به ویژه آمریکا و انگلستان بیدلیل نیست. از سوی دیگر علاوه بر اینکه تاکنون فیلمهای فراوانی دربارهی «افسانهی مرلین» ساخته شده است.
به تازگی سریال مرلین هم وارد بازار شده، که این مسأله نشان میدهد که باز هم موجهای جادویی کابالا بازار محصولات تصویری را در اختیار خواهد گرفت اما بحث ترویج جادو و خرافه تنها در مورد ژانر فانتزی و آخر الزمان هالیوود نیست و حتی به طور کلی محدود به هالیوود نمیگردد، چرا که اگر به شخصیتهایی مانند «دیوید کاپر فیلد» و یا در عصر حاضر «کریس آنجل» نگاهی بیاندازیم متوجه خواهیم شد که حمایت لابیها و شخصیتهای این افراد که به عنوان جادوگر مطرح هستند، برای چیست؟
این حمایتها در حالی است که بسیاری از شبکههای ماهوارهای در حال حاضر به طور منظم برنامههای کریس آنجل را پخش میکنند! یتردید در کنار این حمایتها، رفتار خود کریس آنجل هم دقیقاً در راستای ترویج افکار خرافی کابالایی است، چرا که گردن بندهای او، رفتارهایش، نشانههایی که در برنامههای خود از آنها استفاده میکند! همه و همه از نمادهای عیان ماسونی هستند که وابستگی او را به نمایش میگذارد و نکتهی جالب توجه اینجاست که خود او هم دقیقاً سعی دارد که جادو را به عنوان نماد قدرت به مردم نشان دهد تا به سمت این موضوع جلب شوند.
از سوی دیگر برای این افراد به هیچ وجه بحث تردستی مطرح نیست. بلکه تأکید اصلی آنها روی جادو با قدرت فوق الطبیعی انسانی است که حتی بعضی از آنها معتقدند که این جادو، جادوی سیاه است که از طرف شیطان به وجود آمده و به همین علت است که بسیاری هری پاتر و دیگر فیلمهای کابالایی را دقیقاً در راستای القای مفاهیم گروههای شیطان پرستی میدانند. گروههایی که از هالیوود به عنوان مهمترین ابزار برای ترویج اهداف و اندیشههای خود بهره میبرند.
در همین راستا، کابالیستها که همان گروهها و لابیهای پشت پردهی هالیوود و نمایندگان فرقههای انحرافی و شیطان پرستی هستند به شدت در تلاشاند که عناصر کابالا را در زندگی انسانها به عنوان یک رکن جدایی ناپذیر فکری معرفی کنند و برای همین هر روز موج تولیدات با این محتوا را در تمامی عرصهها گسترش میدهند تا با افزایش حجم محصولات بالاخره به بیننده این مسأله القا شود.
هشدارهای فرستادگان خدا دربارهی ترویج خرافات
اما در کنار تمام این مسایل باید به این نکته اشاره کرد که ترویج کابالا با غولهای رسانهای، زنگ خطری است برای جوامع دینی به ویژه اسلامی، چرا که دقیقاً در نقطهی تقابل با تعالیم آنها بوده و این تعارض در صورت عدم روشنگری میتواند باعث ایجاد مشکلات عقیدتی شود. از سوی دیگر پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) دربارهی هرگونه ترویج خرافات و آسیبهای آن برای جامعهی دینی بارها و بارها هشدار دادهاند و حتی در دوران ایشان که خرافات موج میزد، پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) تلاش فراوانی برای مبارزه با این تفکرات انجام دادند.
به هر صورت باید درکنار تمام این مسایل به این نکتهی بسیار مهم توجه کرد که فرقههای انحرافی شیطان پرستی که برای ترویج افکار خود در سطح افکار عمومی جهان از ابزاری مانند هالیوود استفاده میکنند تنها به فیلمهای کابالایی اکتفا نکرده و در ژانرهای دیگر سینمای هالیوود هم تلاش و نفوذ کرده و فیلمهایی با محتوای مورد نظر خود که درآن افکار آنها نهفته است تولید کردهاند. نمونهی بارز این موضوع را میتوان در سینمای ژانر وحشت و سینمای آخر الزمان هالیوود مشاهده کرد. در ادامه به بررسی چگونگی به وجود آمدن این ژانرها در سینمای هالیوود و نقش فرقههای انحرافی و شیطان پرستی در این سینما، خواهیم پرداخت.*/برهان