کد خبر: ١٨٩ |
تاریخ انتشار:جمعه ١ مهر ١٣٩٠ | ١٦:٣٩ |
تعداد بازدید: ... |
عارفی که در توحيد به درجه اجتهاد رسيده بود
دعا يعني خواندن، صدا کردن و وقتي دعا ميکني يعني او را ميخواني و صدا ميکني. بيپرده بگويم. صدا که ميکني يا حاجتي داري يا نه... فقط صدا ميکني و اين ميشود عشق، ميشود هم دعا و هم اجابت. ...
به گزارش شیعه آنلاین - مريم محمدي: دعا يعني خواندن، صدا کردن و وقتي دعا ميکني يعني او را ميخواني و صدا ميکني. بيپرده بگويم. صدا که ميکني يا حاجتي داري يا نه... فقط صدا ميکني و اين ميشود عشق، ميشود هم دعا و هم اجابت.
دلدادگان حضرت دوست چه شبها و روزها با کلماتي که از قافلهسالاران راه عشق آموختهاند، خدا را خواندهاند و صدا زدهاند. از جمله اين کلمات ناب، دعاهاي کوتاه و آسماني روزهاي ماه مبارک رمضان است که از ساحت مقدس پيامبر اکرم(ص) صادر شده است. اين دعاها گرچه کوتاهند اما وقتي در بيان عارفي عامل جاري ميشود آنگاه ميبيني چگونه با هر فراز گويي رمزي گشوده ميشود.
در و ديوار مسجد قندي تهران نيمه شبهاي پر برکت ماه مبارک رمضان سال 1409 هجري قمري را در خاطر دارد که چگونه معارفي عميق از روح بلند و متعالي عارف بزرگ، حجتالاسلام والمسلمين سيد علي نجفي يزدي رحمهالله عليه در قالب الفاظ و کلمات و در حد درک مستمعين تنزل مييافت تا ماه آنان را نو کند و رمضاني ديگر براي آنان رقم زند.
بلنداي معارف نهفته در هر فراز اين دعاها آنگاه اندکي ملموستر و چشيدنيتر ميشود که بداني تمام اين شرح، تنها حاصل يک پرده است که برداشته شده و تمام اين بحر عميق، سري از عشق است.
اين بزرگوار خود ميگويد: «از خداوند تقاضا ميکردم که خدايا، به کرمت پردهاي از اين دعاها و اذکار براي ما بردار... خواب ديدم آفتاب از دريچههاي مسجد تابيد، داشتم قالب تهي ميکردم... فقط در خواب متوجه شدم اگر عُشر يک پرده برداشته شود، اينگونه ميشود.»
کتاب سري از عشق، که توسط «موسسه فرهنگي مطالعاتي شمسالشموس» در رمضان سال جاري به چاپ رسيده است، مجموعه سخنرانيهاي آن عارف وارسته است که اکثر آنها در باب دعا و توحيد است و تأثير نورانيت اين شبهاي پربرکت در فضاي روحاني کلام پربار ايشان مشهود است.
اين بزرگوار که خود به تصريح استاد گرانقدرش آيتالله سيد اسماعيل شفيعي(ره) «در توحيد به اجتهاد رسيده بود»، غالبا سخنانش را با بحث توحيدي سنگيني شروع ميکرد. ميفرمود: «بدون توحيد نميتوانم شروع کنم. تا دلم آباد نشود، نميتوانم چيزي به شما بدهم. شما هم فکر نکنيد حرفهاي توحيدي را متوجه نميشويد. حرفِ توحيد لفظ نيست، با فطرت و قلب سر وکار دارد، مثل بذري در دل مينشيند و بعدا خودش شکوفا ميشود.»
او آميختگي ولايت و توحيد را به جان و دل دريافته بود. مباحث سنگين عرفان نظري را طوري بهسادگي مطرح ميکرد که مشخص بود با تمام وجود آنها را لمس و تجربه کرده است. عشق به اميرالمومنين(ع) و حضرت اباعبدالله(ع) وجودش را لبريز کرده بود. کمتر پيش ميآمد صحبتي کند و به کربلا متصل نشود، نسوزد و نسوزاند و هنگام روضه خواندن، چهره برافروختهاش اشک مستمعين را سرازير ميکرد. به گونهاي که انگار خود در صحنه عاشورا حضور داشته، دوشادوش اصحاب امام(ع) شمشير زده و از يزيديان زخم خورده بود.
بحثهاي اعتقادي ايشان نيز اغلب به روضه حضرت سيدالشهدا(ع) ختم ميشد و خود چنان گريه ميکرد که گويا در چشمانش چشمه ميجوشيد.
ايشان دعاي هر روز را نيمه شب پيش از آن روز شرح و بسط ميداد و اين خود فرصتي مغتنم بود تا طالبان معرفت با شنيدن نکات دقيق مطرح شده در هر فراز، روزي متفاوت را براي خويش رقم بزنند. خود ايشان ميفرمايد: «خدا خواسته است دعاي هر روز شب آن روز عرض شود و توضيح داده شود که انشاءالله دلها آماده بشود و فرداي اين شبها، دعا با آمادگي خوانده شود. خدا اصلا شب را براي همين قرار داده است. شب مقدمۀ نهار است.» (ص 67)
به فرموده خودشان: «دعاهاي هر روز ماه مبارک رمضان دعاهايي لقمه شده، کوتاه و فشرده است.» (ص5) و او در همين فشردگي سختترين مباحث عرفان نظري را چنان با بيان ساده و روان مطرح ميکند که هر کسي از هر قشري ميتواند به خوبي از آن استفاده کند. چنان که هر درسش در باب هر کدام از ادعيه روزانه ماه مبارک، به تنهايي يک رساله عرفاني کامل است.
در همين بيان ساده گاه سوز وسازي عميق هم موج ميزند.« وقتي شب، انسان مثل مرده افتاد و خوابيد، چه ميفهمد که شب دراز يعني چه؟ ولي وقتي قرب و سوزي پيدا کرد، ميفهمد که شب عاشقان بيدل چه شب دراز باشد... دردشان هم يکي است. اگر تو بيايي همان اول شب صبح ميشود.اي محبوب من، همين حالا بيا... اگر عنايات پيدرپي تو و اميد در دنيا نبود، ما خفه شده بوديم. اينها حرف دلهايي است که عشق و سوز عشق دارند و خدا دمبهدم در دار دنيا، شب و سحر و وقت و بيوقت از آن شراب طهور به آنها ميچشاند. ما چه ميدانيم که به حال اينها چه ميگذرد. «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَرابا طَهُورا»، اين شرابي که در بهشت آن را يکجا به اينها خواهد چشاند، در همين دنيا هم جرعهجرعه به اينها مينوشاند.» ( ص 352)
و گاه با همان بيان خود و ديگران را چنين توجه ميدهد: «واويلا! خدايا شب شانزدهم ماه رمضان است، به ما رحم کن. اگر تو به ما رحم نکني، اين حرفها چه فايدهاي براي ما دارد؟ آيا غير از اين است که همينها فرداي قيامت براي گوينده و شنونده حجت ميشود؟ خودت ميدانستي و گفتي و خودت هم عمل نکردي؟ هميشه همينگونه است. هميشه بهنفع بعضي و به ضرر بعضي تمام ميشود. وقتي خدا ميخواهد مطلب به دلشان اثر ميگذارد و به نفعشان تمام ميشود و وقتي خدا نميخواهد خودش به حرف خودش گوش ميکند و برايش حجت تمام ميشود. فردا هم پيش خدا نميتواند حرف بزند. حالا ما نميدانيم از کدام گروه هستيم.» (ص339) صحبتهاي ايشان در شبهاي نوزدهم و بيست و يکم که متعلق به حضرت امير عليهالسلام هست هم ويژگيهاي خود را دارد.
شايد مطالعه اين کتاب در اين شبهاي مبارک که موسم دعا و بهار نيايش هستند، بتواند افقي تازه پيش روي خوانندگان بگشايد و ماه مبارک رمضان و بهويژه ليالي قدر را بر آنان مبارکتر گرداند.