بناى كعبه از زمان عبد الله بن زبير تاكنون،به همان شكل باقى مانده است. اين بنا 85/14 متر ارتفاع دارد و طول قسمتى كه در كعبه در آن سو واقع شده 58/11 و طول قسمتحجر اسماعيل 22/10 متر است.بناى كعبه از سنگهاى سياه و سختى ساخته شده كه با كنار زدن پرده از روى آن،كاملا آشكار است.پايههاى آن از سرب مذاب ساخته شده و بدين ترتيب بنايى است محكم و استوار.كف داخلى خانه كعبه از سطح زمين به اندازه 5/1 متر بالاتر است.پيش از بناى قريش،كعبه دو در داشته است:يكى در ناحيه شرقى و ديگرى در ناحيه غربى،كه از يكى وارد و از ديگرى خارج مىشدهاند،اما قريش تنها در ناحيه شرقى آن درى نصب كرد.همان گونه كه گذشت بعدها ابن زبير در ديگرى نيز گشود كه به وسيله حجاج بن يوسف بسته شد و اكنون نيز همان در باقى مانده است. اين در تاكنون چند بار عوض شده، آخرين بار در سال 1398 ه.ق.به دستور خالد بن عبد العزيز در جديدى ساخته و نصب گرديد. ساختمان كعبه نيز از ششصد سال پيش تا قرن اخير تعمير نشده بود،ولى در سال 1377 ه.ق. به دستور سعود بن عبد العزيز در آن تعميراتى صورت گرفت.
سقف كعبه به صورت دو سقفى است و با پايههاى چوبى،كه در ميانه آن در يك رديف قرار گرفته،نگهدارى مىشود.اطراف آن سنگهاى مرمر نصب شده و در كنار آن پلكانى قرار دارد كه براى رسيدن به سقف بالايى تعبيه شده است.
افزون بر توضيحى كه گذشت توضيح ذيل را از زبان مسؤول فعلى كعبه كه از خاندان آل شيبه بوده و اينان از پيش از اسلام سدانت كعبه را در اختيار داشتهاند،مىآوريم:
«بناى آن از سنگ سخت(الحجارة الصلبة الزقاء)است.ارتفاع آن در حدود پانزده متر(به طور دقيق 85/14)و طول جهتى كه حجر(اسماعيل)در آن است و وجه برابرش ده متر و ده(به طور دقيق 22/10)سانتى متر است و طول دو ضلع ديگر دوازده(به طور دقيق 58/11)متر است.زاويههاى كعبه نيز تقريبا به سمت جهات اربعه;شمال،جنوب،شرق و غرب است.حجر الاسود در ارتفاع يك متر و نيمى از زمين قرار گرفته و در كعبه نيز دو مترى از زمين مطاف ارتفاع دارد و با نردبان بايد بالا رفت.كعبه از دريا حدود 300 متر بالاتر است و موقعيت آن در 21 درجه و 38 دقيقه عرض شمالى و درجه چهل و دقيقه نه طولى و شرقى است.محل كعبه تقريبا در وسط مسجد الحرام است و بيشتر به ضلع شرقى-جنوبى مسجد الحرام نزديك است تا به دو ضلع ديگر.
اطراف كعبه،ميدان مطاف است و اين يك دايره مستطيلى است كه قطر شمالى-جنوبى آن 51 متر و قطر شرقى-غربى آن 41 متر است.دايره مطاف كه خارج از مستطيل كعبه است در غرب و جنوب با فاصله 51 متر و شرق و شمال 41 متر است.زمانى كه ما در جهتشرقى از طرف باب السلام يا باب النبى وارد مسجد الحرام شويم و به كعبه نگاه كنيم،مىبينيم اين خانه،از پارچهاى سياه كه آياتى از قرآن را بر آن بافتهاند،پوشيده شده و با احتشام و جبروت جلوه كرده.اين آيات قرآنى با رشته نقرهاى طلا فام بر آن بافته شده و اطراف آن را گرفته است.كعبه نيز پوشيده از نقرهاى است كه با طلاى خالص روى آن را گرفته و آياتى كه با طلاى تمام بر روى آن برجسته شده است.» (1)
گفته شده كه براى نخستين بار حضرت اسماعيل-ع-پردهاى بر روى كعبه كشيده است. بعدها قريش نيز چنين مىكردند و پردهدارى كعبه براى آنان منصبى ويژه به حساب مىآمد. رسول خدا-ص-نيز پس از فتح مكه پرده آن را عوض كرد.بعدها هميشه يكى از كارهاى خلفا و اميران توجه به همين پرده و تعويض سالانه آن بوده است.گفتنى است كه بافتن پرده كعبه از نظر سياسى،بسيار با اهميت و براى بافنده آن مايه افتخار بوده است.در ميان دولتهاى اسلامى،در زمانى كه در هر گوشهاى از دنياى اسلام دولتى حاكم بود،آنهايى موفق به داشتن اين افتخار مىشدند كه از قدرت سياسى بالاترى برخودار بودند.زمانى كه دولتسعودى قوام يافت،كوشيد تا خود اين اقدام را انجام داده و به اين وسيله نفوذ ديگردولتها را در زمينه امور دينى حج قطع كند.به هر روى گزارش زير درباره وضعيت پرده در دوران سعودى است:
«زمانى كه عبد العزيز در سال 1343 ه.ق.برابر 1924 م.زمام امور حجاز را به دست گرفت،در سال 1346 ه.ق.برابر 1927 م.فرمان داد تا كارگاه بافت ويژهاى براى تهيه و بافت جامه كعبه مشرفه احداث گردد و بى درنگ كار احداث آن در ماه محرم سال 1346 ه.ق.آغاز و در ماه رجب سال مذكور پايان يافت.در اين كارگاه جامه كعبه تهيه گرديد.اين جامه از ابريشم طبيعى و خالص به وسيله سعوديها و هنديها بافته شد.
كارگاه مزبور به همين منوال همه ساله يك پوشش را براى كعبه مشرفه تهيه مىنمود تا اين كه سال 1352 ه.ق. 1932 م.فرا رسيد.در اين سال نخستين جامه كعبه تنها به وسيله خود عربستان سعودى تهيه شد.
در سال 1958 م.بار ديگر مصر به تهيه جامه كعبه رغبت نشان داد و پس از اصرار مصر،ملك عبد العزيز موافقت نمود تا مصر به تهيه جامه كعبه بپردازد.اما بار ديگر مصر در سال 1381 ه. ق. 1961 م.روى علل سياسى از آماده نمودن پرده امتناع ورزيد و آنگاه ملك عبد العزيز تصميم گرفت تا كارگاه بافندگى جامه كعبه را بار ديگر آغاز نمايد.كارگاه مزبور از سال 1384 ه. كار خود را شروع كرد و تا امروز ادامه دارد.
عربستان سعودى در سال 1357 ه.ق. 1938 م.كارگاه توليد و آماده سازى پرده كعبه مشرفه را در مساحت 1500 متر احداث نمود.در ابتدا كليه وسايل و ابزار آن دستى و معمولى بود،اما در سال 1392 ه.ق. 1972 م.دستور داده شد تا كارگاه جديد در مساحت صد هزار متر مربع احداث گردد،ملك فهد كه در آن وقت پست معاون دوم رئيس شوراى وزيران و وزير كشور را عهدهدار بود،سنگ بناى آن را گذاشت و در سال 1395 ه.ق. 1975 م. هنگامى كه وليعهد كشور بود آن كارگاه را افتتاح نمود.
كارگاه جديد شامل دو بخش است:
در بخش نخست آن پوشش داخلى كعبه و پرده و كمربند آن بافته شده و روى آن به رشتههاى نقرهاى طلا فام،تزيين مىگردد،اما در بخش دوم آن كه به ابزارهاى مدرن مجهز مىباشد،جامه خارجى كعبه مشرفه بافته مىشود.
بخشهاى ديگر اين كارگاه عبارتند از:
1-بخش بافندگى خودكار كه در آن قالىها و فرشهاى مساجد توليد مىگردد.
2-بخش رنگ آميزى كه در آن ابريشم مورد استفاده جامه كعبه رنگ آميزى مىگردد.
3-بخش اصلاح و مرمت كارى كه عهدهدار اصلاح ماشينهاى بافت و ابزار مدرن در اين كارگاه مىباشد.»
جامه كعبه از 54 قطعه تركيب يافته كه طول هر قطعه آن 14 متر و پهناى آن 95 سانتى متر است،مساحت كلى آن به 2650 متر مربع بالغ مىگردد.كمربند آن از 16 قطعه تركيب يافته و محيط آن 45 متر و پهناى آن 95 سانتى متر است.
براى تهيه جامه كعبه به 670 كيلو گرم ابريشم سفيد خالص نياز است تا با 720 كيلو گرم مواد رنگ آميزى صورت گيرد،اما كمربند و پرده دروازه كعبه رشتههاى نقرهاى و طلا فام نياز دارد كه وزن مجموع آن به 120 كيلو گرم مىرسد.
كسوه كعبه داراى دو بخش است;يكى پوشش ظاهرى كه هميشه رنگ سياه دارد و ديگر پرده داخلى كه داراى رنگ غير سياه است.
پرده دروازه كعبه،كه به«برقع»مسمى است،از عين پارچه ابريشمى سياه ساخته شده و در روى آن آيات قرآن كريم نگارش يافته است و با عين رسم الخط در بالاى آن نوشته شده است. اين كسوه در مكه مكرمه ساخته شده و به كعبه مشرفه اهدا گرديده است.در پايين آن اين جمله نقش گرديده است:«خادم الحرمين الشريفين الملك فهد بن عبد العزيز آل سعود تقبل الله منه».
هزينه تهيه جامه كعبه مشرفه به 17 ميليون ريال سعودى بالغ مىگردد.
آيات قرآن در روى جامه كعبه:
در روى جامه،كلمه«لا اله الا الله»،«محمد رسول الله»در ميان مربعها با رشتههاى ابريشمى بافته شده،و در دو كنار راست و چپ آن،در ميان مربع بزرگ لفظ«جل جلاله»بشكل شماره 8 نقش گرديده است،و در خاليگاه آن لفظ«يا الله»نقش مىباشد.
روى كمربند كعبه و در قسمتشرقى آن با رشتههاى نقرهاى طلافام،آيه مباركه« و اذ جعلنا البيت مثابة للناس... »تا« و تب عليا انك انت التواب الرحيم »با خط زيبا نقش گرديده است.
در قسمت جنوبى كمربند;يعنى در ميان ركن حجر الاسود و ركن يمانى،اين آيه مباركه نقش است:« بسم الله الرحمن الرحيم،قل صدق الله... »تا« و الله شهيد على ما تعملون ».
در قسمت غربى كمربند;يعنى ميان ركن يمانى و حجر اسماعيل،آيه مباركه:« و اذ بوانا لابراهيم... »تا« و ليطوفوا بالبيت العتيق »نقش گرديده است. اما در قسمتشمالى كمربند،اين عبارت درج است:«هذه الكسوة صنعت فى مكة المكرمة بامر خادم الحرمين الشريفين.»
در روى پرده دروازه كعبه،آياتى از قرآن كريم مثل: رب ادخلني مدخل صدق و اخرجنى مخرج صدق و اجعل لى من لدنك سلطانا نصيرا به اشكال گرد و مربع نقش گرديده است،و در پايينتر آن،آيه مباركه:« و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين »و پس از آن آية الكرسى نقش يافته است.
همه اين نوشتهها با رشتههاى نقرهاى طلا فام با خط زيبا و قشنگ نقش گرديده است. (2)
در روايات اهل بيت،گرفتن پرده كعبه و تضرع و دعا در آن هنگام،مورد تاكيد قرار گرفته و نقل شده است كه حضرت على بن الحسين-عليهما السلام-فراوان چنين مىكرد.
تا اندى قبل بنى شيبه كه سدانت كعبه در دست آنها بود پرده قديم را گرفته ميان خود تقسيم مىكردند.آنها اين كار تحت نظارت دولت انجام مىدانند.اكنون گويا به دلايل خاصى كه شايد مهمترين آنها جلوگيرى از امر تبرك به پرده كعبه باشد،برخى از علماى وهابى پيشنهاد حفظ پرده و عدم تقطيع و تقسيم سالانه آن را دادهاند.به دنبال آن قرار شده كه پرده حفظ گردد و در برابر آن،دولتسالانه پولى به آل شيبه بپردازد.
چهار زاويه كعبه به عنوان چهار ركن شناخته مىشود.زمانى كهكلمه«ركن»بدون پسوندى به كار مىرود،مقصود همان ركنى است كه حجر الاسود در كنار آن قرار دارد.در انتهاى ضلعى كه در كعبه واقع است،ركن عراقى و در سوى ديگر حجر اسماعيل،ركن شامى و پس از آن،ركن يمانى قرار دارد;به عبارت ديگر،در دو سوى حجر اسماعيل،ركن شامى و عراقى است و در دو ركن مقابل آن،ركن يمانى و ركن حجر الاسود قرار گرفته است.
از ميان اين چهار ركن،فضيلت ركن يمانى و ركن اسود از دو ركن ديگر بيشتر است.روايات زيادى از شيعه و سنى درباره فضيلت و اهميت اين ركن نقل شده است.در روايتى از امام باقر-ع-نقل شده كه رسول خدا-ص-دو ركن يمانى و اسود را استلام مىكرد و آنها را مىبوسيد و صورتش را بر آنها مىنهاد.در روايتى ديگر از امام صادق-ع-آمده كه ركن يمانى درى از درهاى بهشت است و از روز گشوده شدنش،بسته نشده است.همچنين،ركن يمانى از موارد استجابت دعا ذكر شده است.
حجر الاسود يا سنگ سياه،جزئى بسيار مقدس از مسجد الحرام است كه در كنار كعبه قرار گرفته.از زمان بناى كعبه،حجر الاسود در كنار آن قرار داشته و پيش از اسلام و پس از آن، مورد اعتناى كامل بوده و به لحاظ همين تقدس است كه رسول خدا-ص-آن را نگاه داشت و ديگر سنگهايى را كه به شكل بتساخته شده بود،به دور ريخت.حجر الاسود،در جريان تخريب كعبه در اثر سيل در فاصله دورى از مسجد قرار گرفت.قريش براى نصب آن با يكديگر به دشمنى پرداختند،اما-همان گونه كه گذشت-با درايت رسول خدا-ص-همه قريش در فضيلت آن سهيم شدند و عاقبت به دست آن حضرت نصب گرديد.به مرور زمان،از حجم نخستين اين سنگ كاسته شد و حتى اجزاى آن از يكديگر جدا گرديد.آخرين بار قسمتهاى مختلف آن را به يكديگر متصل كردند و آن را در محفظهاى نقرهاى قرار دادند و تنها به آن اندازه كه براى بوسيدن و استلام لازم بود،جاى خالى گذاشتند.
در روايات بسيارى كه شيعه و سنى نقل كردهاند،حجر الاسود از سنگهاى بهشتى دانسته شده كه همراه آدم-ع-به زمين آمده است.همچنين،در روايتى از پيامبر-ص-حجر الاسود به منزله دست راستخداوند خوانده شده كه در روى زمين قرار گرفته است و مردم با دست كشيدن روى آن و بوسيدنش،با خداوند بيعت و اطاعتخود را از او تثبيت مىكنند.در نقلى از ابن عباس آمده است كه اگر كسى با رسول خدا-ص-بيعت نكرد،و سپس حجر الاسود را استلام كرد،با خدا و رسول بيعت كرده است.در روايات آمده است:اين سنگ در آغاز سفيد بوده،كه با رسيدن دست انسانهاى گنه كار به آن سياه گرديده است.
در سال 317 ه.ق.يكى از فرقههاى منسوب به اسماعيلى مذهبان كه به قرامطه شهرت داشتند،حجر الاسود را از كنار كعبه برداشتند و به احسا بردند.آنان به مدت 22 دو سال-چهار روز كمتر-(تا سال 339 ه.ق.)سنگ را در آنجا نگاه داشتند و سپس در عيد قربان سال مزبور،آن را به جاى نخست باز گرداندند. (1) پس از آن،در طى سالهاى پس از آن،حجر الاسود مكرر-به طور عمد يا غير عمد-از جايش كنده شد و هربار اجزائى از آن خرد و جدا شد.و باز به هم چسبانيده شد.اكنون مجموعه آن در هالهاى از نقره قرار داده شده است.
حجر الاسود در حال حاضر در كنار كعبه،در ارتفاع 5/1 مترى زمين قرار دارد.در روايات بر استلام و بوسيدن حجر الاسود سفارش بسيار شده و در نقلها آمده است كه رسول الله-ص-مقيد به استلام و بوسيدن آن بوده است.
حجر الاسود نقطه آغاز و پايان طواف بوده و برابر آن سنگ سياهى روى زمين تا انتهاى مسجد كشيده شده است.به علاوه چراغى سبز رنگ بر ديوار مسجد برابر حجر الاسود نصب شده تا راهنماى طواف كنندگان باشد.
ملتزم
قسمتى از ديوار كعبه را كه در يك سوى آن حجر الاسود و در سوى (1) ديگرش درب كعبه قرار دارد،«ملتزم»مىنامند.اين محل از آن روى ملتزم ناميده شده،كه مردم در آن قسمت به ديوار ملتزم مىشوند و دعا مىخوانند.در روايتى آمده است كه رسول خدا-ص-صورت و دستهاى خود را بر روى اين قسمت ديوار قرار مىداد.همچنين،از پيامبر نقل شده كه فرمود:ملتزم، محلى است كه دعا در آنجا مستجاب مىشود و هيچ بندهاى نيست كه در آنجا خدا را بخواند و خداوند دعايش را مستجاب نكند.
مستجار
درست در مقابل ملتزم،در سوى ديگر كعبه،ديوار كنار ركن يمانى را«مستجار»مىنامند. زمانى كه خانه كعبه دو در داشته،در ديگر آن در اين محل بوده كه مسدود شده است.اينجا نيز از مكانهاى استجابت دعا شمرده شده و محلى است كه مردم بدانجا پناه مىآورند;به همين دليل مستجارش مىنامند.
حطيم
يكى از محلهاى مقدس مسجد الحرام،و در كنار كعبه،جايى است كه آن را«حطيم»مىنامند. مردم در اين قسمت براى دعا جمع مىشوند و به يكديگر به سختى فشار مىآورند.در اين كه آيا حطيم همان فضاى ميان حجر الاسود و باب كعبه استيا وسعت بيشترى دارد،اختلاف است.از روايات چنين استفاده مىشود كه قسمتى از سطح مسجد الحرام كه تا ديوار كعبه امتداد مىيابد،حطيم ناميده مىشود.بنا به اظهار برخى از محققان،حطيم قسمتى است كه از حجر الاسود آغاز شده،به سمت زمزم و از آنجا تا مقام ابراهيم و پس از آن حجر اسماعيل ادامه مىيابد.اين محدوده را تا ديوار كعبه حطيم مىنامند.برخى حطيم را محدوده داخلى حجر دانستهاند.
حطيم از آغاز مورد توجه مسلمانان بوده و مردم براى استغاثه و دعا در آنجا جمع مىشدهاند. خواندن نماز در اين قسمت فضيلت بسيار دارد و مورد سفارش قرار گرفته است.
حجر اسماعيل
در فاصله ميان ركن عراقى و شامى،ديوارى است قوسى شكل با ارتفاع 30/1 متر كه آن را«حجر اسماعيل»مىنامند.حجر اسماعيل نيز يادگارى است از زمان ابراهيم و اسماعيل-عليهما السلام-كه خانه كعبه را بنا كردهاند.بنابراين،قدمت آن به زمان بناى كعبه به دست ابراهيم-ع-مىرسد.
نقلهاى تاريخى حكايت از آن دارد كه اسماعيل-ع-در همين قسمت،كنار بيت الله الحرام زندگى مىكرده و خيمهگاه او در اين سوى بوده است.مادرش هاجر نيز با وى در همين جا مىزيسته و پس از رحلت،در همين حجر دفن شده است.از آنجا كه حجر اسماعيل داخل در مطاف است،مىتواند نشانهاى باشد بر عظمت آن.در اصل حجر اسماعيل جزئى از كعبه به شمار مىآيد.در بناى كعبه،حجر اسماعيل نيز بازسازى شده است.گويا نخستين بار،منصور عباسى حجر اسماعيل را با سنگهاى سفيد كه در اطرافش نصب كرد،پوشانيد.پس از آن،در دوره مهدى و نيز هارون عباسى اين سنگها تعويض و نو شده است.ناودان طلا نيز كه بر بام كعبه نصب شده در سمتحجر اسماعيل قرار دارد. (2)
مقام ابراهيم
يكى از نقاط بسيار مقدس مسجد الحرام،محلى است به نام«مقام ابراهيم».اين مقام،يكى از شعائر الهى خوانده شده و خداوند درباره آن فرموده است:« و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى. »(3)
اين مكان مربوط به زمانى است كه ابراهيم-ع-ديوارهاى كعبه را بالا مىبرد.زمانى كه ديوار بالا رفت و ديگر دست بدان نرسيد،سنگى آوردند و ابراهيم-ع-بر روى آن ايستاد و سنگها را از دست اسماعيل-ع-گرفت و ديوار كعبه را بالا برد.در روايت ديگرى آمده است كه ابراهيم بر روى اين سنگ ايستاد و مردم را به حج فرا خواند.بر روى اين سنگ اثرى از انگشتان پاى آن حضرت ديده مىشود.اين سنگ به شكل تقريبى،مربع است با طول و عرض 40 سانتى متر و ارتفاع تقريبى 50 سانتى متر و رنگ آن،رنگى ميانه سفيد و سياه و متمايل به زرد است.از زمان مهدى عباسى بدين سو،اين سنگ با طلا پوشانده شده و در محفظهاى قرار گرفته است تا صدمه نبيند.
در گذشته،بر روى اين محل،قبهاى بزرگ از آجر و سنگ و چوب بنا شده بود كه اطراف آن را با آيات قرآن مزين كرده بودند.از آنجا كه اين قبه قسمتى از مسجد را به خود اختصاص داده و از فضاى مطاف كاسته بود،در سال 1385 ه.ق.به دستور دولتسعودى تخريب گرديد و ضريحى كوچك بر روى آن ساخته شد.بدين ترتيب،مساحت مطاف،نزديك به پنج متر افزايش يافت.
زمزم
چاه زمزم از ديگر آثار مسجد الحرام است كه با نامهاى:«چاه اسماعيل»،«حفيرة عبد المطلب»، «شفاء سقم»،«عافيه»،«ميمونه»،«طعم»،«بركه»،«بره»و...شناخته مىشود.اين چاه در سمتشرقى مسجد الحرام قرار دارد و همانند ديگر مشاهد حج،از آثار ابراهيم،اسماعيل و هاجر است.در روايات آمده است،پس از آن كه ابراهيم-ع-،همسر و فرزندش را ترك كرد، تشنگى بر آنها غالب شد و خداوند به وسيله جبرئيل،چاه زمزم را براى حفظ جان اسماعيل-ع-و هاجر پديد آورد.بدين صورت،چاه زمزم آيهاى است از آيات الهى.
در گذشته،اين چاه آب مكه را تامين مىكرد;گرچه بعدها چاههاى ديگرى نيز در مكه و اطراف آن ايجاد شد.عربها براى اين چاه تقدس بسيار قائل بودند و حتى گويند كه ساسان بن بابكان جد سلسله ساسانى نيز از اين چاه آب نوشيده است!وجود اين چاه و اهميت آن براى مردم مكه،باعثشد تا در قريش منصب سقايت به وجود آيد.اين منصب در اوان ظهور اسلام، در دست عباس عموى پيامبر-ص-بود.گفته شده كه در جاهليت مدت زمانى اين چاه پر شده بود و سپس عبد المطلب آن را از نو گشود.از آن زمان تا به امروز اين چاه مورد استفاده قرار مىگيرد،گرچه هر از گاهى آب آن پايين و بالا مىشود.در روايات اهل بيت-عليهم السلام-، نوشيدن از آب زمزم سفارش شده و همه مسلمانان به متبرك بودن آن باور دارند.اكنون دولتسعودى نيز ظرفهايى از آب زمزم را به عنوان هديه در اختيار حجاج قرار مىدهد.
هنگامى كه بنى عباس سقايت را حق خانوادگى خويش مىدانستند، قبهاى بر روى زمزم ساختند كه قرنها بر پا بود و بازسازى مىشد.در طرح توسعهاى كه در عهد سعوديها به اجرا در آمد،در كنار تخريب قبه مقام ابراهيم،ساختمانى نيز كه بر چاه زمزم بود،خراب شد و تنها پلكانى براى رفتن به زير زمين و استفاده از آب نصب گرديد.بعلاوه،آب زمزم به وسيله لوله كشى به خارج از مسجد الحرام انتقال داده شد. (4)
مسعى،محلى است كه حجاج بايد در آنجا ميان كوه صفا و مروه،به سعى بپردازند.خداوند در قرآن از صفا و مروه به عنوان«شعائر الله»ياد كرده است.صفا و مروه دو كوه كوچكى است كه در دامن كوه ابو قبيس و كوه قعيقعان قرار دارد.امروزه خيابانهاى جديد آنها را از يكديگر جدا ساخته و صفا را نيز دو نيم كرده است.
كوه صفا در قسمت جنوبى مسجد الحرام و كوه مروه در ناحيه شمال شرقى آن واقع است.با افزايشى كه در مساحت مسجد الحرام صورت گرفت،مسجد به مسعى پيوند خورد و درهايى از طريق مسجد به مسعى گشوده شد.در روزگار ما،مسعى آخرين حد مسجد الحرام به حساب مىآيد.
سعى بين صفا و مروه نيز همانند ديگر مشاهد حج،يادگار اسماعيل و هاجر است:زمانى كه هاجر براى يافتن آب،هفت بار ميان كوه صفا و مروه رفت و برگشت.در جاهليت نيز سعى بين صفا و مروهصورت مىگرفت،جز آن كه بتى در اين سو و بتى در سوى ديگر قرار داشت كه سعى كنندگان به آنجا مىرسيدند و بتها را استلام مىكردند;اسلام يادگار هاجر را نگاه داشت و آنچه را مشركان از سر شرك بر آن افزوده بودند،به دور ريخت.
مسعى به دو قسمت رفت و برگشت تقسيم شده است.طول آن 5/394 و عرض آن 20 متر است.ارتفاع طبقه اول 12 و ارتفاع طبقه فوقانى آن 9 متر است.شيعيان،همانگونه كه در طبقه دوم و سوم مسجد الحرام طواف نمىكنند،در طبقه دوم مسعى نيز به سعى نمىپردازند.
در وسط اين راه،قسمتى نيز براى افرادى كه از راه رفتن عاجزند،احداث شده است.مسعى هيجده در دارد كه شمارى از آنها در سمتشرقى مسجد و برخى نيز به سمتخارج از حرم است.مجارى نسبتا بزرگى هم در كناره مسعى تعبيه شده است تا در هنگام سيل،آب را به جهات ديگرى هدايت كند و مسعى آسيب نبيند.
در حال حاضر بخشى از كوه صفا باقى مانده كه سعى كنندگان،در هنگام رسيدن به آن،پاى خود را به آن مىزنند.گفتنى است كه بخشى از كوه،زير پاى سعى كنندگان سنگ فرش شده و نيازى به اين كار نيست.از كوه مروه تا سال 1374 شمسى(1416 ق.)بخشى مانده بود.در طى اين سال بخش باقى مانده به هدف گسترش محدوده دور زدن سعى كنندگان برداشته شده و در انتهاى آن درى به بيرون گشوده شده است.طبعا بخشى از كوه مروه،در محل دور زدن زير پاى سعى كنندگان است. (5)
پىنوشتها
1-مصاحبه با عبد العزيز بن عبد الله الشيبى،مجله الاسبوعية الحديثه،26 ذى قعده-سال 1416
2-مصاحبه با عبد العزيز بن عبد الله الشيبى،مجله الاسبوعية الحديثه،26 ذى قعده-سال 1416