|||||| |
بهداشت و پاكيزگى باطن از آن جا كه بدن انسان در معرض بلايا و امراض گوناگون اين جهان قرار دارد، روح انسان نيز از همه جهت به خطر فساد و مرگ تهديد مىشود. و ... منابع مقاله: کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد هفتم نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان از آن جا كه بدن انسان در معرض بلايا و امراض گوناگون اين جهان قرار دارد، روح انسان نيز از همه جهت به خطر فساد و مرگ تهديد مىشود. و پيشوايان آسمانى به خاطر حفظ صحت بدن دستورها دادهاند، در حفظ صحت روح نيز كوشيدهاند و آنان پيش از آن كه طبيب جسم باشند، طبيب روح بودهاند. بيمارىهاى بدنى، بدن را از كار مىاندازد و آدم را از پاى درمى آورد و به عمر انسان پايان مىدهد و بيمارىهاى روحى اگر خداى نكرده جان آدميزاده را هدف هجوم خود قرار دهد موجب مرگ روح مىشود. هنگامى كه صفات رذيله و شهوات حيوانيه و عواطف پست برجان شما چيره شود، صحت جان ضعيف گردد و رونق روحانيتش فرو بشكند و امتيازات عاليه از كفش برود. در يك چنين حال ديگر آن روح، روح نيست؛ زيرا روحانيّت و صفاى روحانى نخواهد داشت. فلاسفه و علماى حكمت و معرفت و اطباى روانشناس با همه علم و فضل وفن و تجربه خود، تنها راهى را كه براى علاج امراض روحى مستقيم و سودبخش شناختهاند، دين است. به اين نتيجه رسيدهاند كه جز دين هيچ درمانى نمىتواند به داد روح بيمار برسد و غير تعليمات آسمانى انبيا هيچ وسيلهاى نيست كه جانهاى بيمار را شفا دهد. مسلم است كه جز خداى متعال كه آفريننده جان است كسى نمىتواند جان و امراض جان و شفاى آن امراض را بيان كند. دين مبين اسلام كه در تمام تعليماتش سرآمد اديان الهى است و هيچ مكتبى در بيان حقايق ظاهرى و باطنى به پاى آن نمىرسد در فن علاج امراض روحى معجزه مىكند. قرآن كريم در اين باب اشارات كامل و روشنى دارد: يأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ اذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ» «1» اى اهل ايمان! هنگامى كه خدا و پيامبرش شما را به حقايقى كه به شما [حيات معنوى و] زندگى [واقعى] مىبخشد، دعوت مىكنند اجابت كنيد. مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ اوْانْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» «2» از مرد و زن، هر كس كار شايسته انجام دهد در حالى كه مؤمن است، مسلماً او را به زندگى پاك و پاكيزهاى زنده مىداريم. يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جائَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِى الصُّدُورِ» «3» اى مردم! يقيناً از سوى پروردگارتان براى شما پند وموعظهاى آمده، و شفاست براى آنچه [ازبيمارىهاى اعتقادى و اخلاقى] در سينههاست. وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُوْمِنينَ» «4» و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مايه درمان ورحمت است، نازل مىكنيم وستمكاران را جز خسارت نمىافزايد. علاوه بر اين رسول اكرم صلى الله عليه و آله برنامه نبوت و هدف رسالت خويش را در اين جمله بيان فرموده است: انَّما بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَكارِمَ اْلَاخْلاقِ. «5» همانا مرا مبعوث به رسالت كردهاند تا مكارم اخلاق شما را تكميل كنم. معناى روشنتر كه بشريت را از آسيب بيمارىهاى روحى نجات بخشم. و به هنگام رحلت هم از جانب خويش قرآن و اهل بيت خود يعنى دوازده امام معصوم را خليفه خود قرار داد و آنان را طبيب بيمارىهاى روحى بشر معرفى فرمود. كتاب خدا كه صامت است و عترت او كه همان كتاب الله ناطق هستند، بجاى او مردم را از بيمارىها و خطرها نجات دهند. عصر امام صادق عليه السلام به خاطر وضع خاص زمان و درگيرىهاى بنى اميّه و بنى عباس و به خصوص هجوم فرهنگهاى بيگانه در ميان اعصارى كه ساير امام مىزيستند آشفتهتر بود. خطر عقايد و مذاهب باطل و اختلافات در آن عصر به نهايت رسيده بود و صحت و سلامت ارواح و نفوس به طرز هولناكى به انحراف گراييده بود، امام با همت ملكوتى خود در زمان خويش به معالجه و درمان دردمندان روحى پرداخت. او مىدانست كه تنها طبيب مسئول در عصر خود است، آرى، او كتاب ناطق حق و جانشين رسول خدا و دستگير بشريت در آن عهد تاريك و آشفته بود، عهدى كه فضايل نفسانى و كرامات انسانى سخت ضعيف شده بود. رذايل بشرى با طغيانى كم سابقه بر فضايل چيره شده بود. هم اكنون به گوشهاى از درمانهاى روحى حضرت صادق عليه السلام اشاره نموده و روش او را در درمانهاى روحى بيان مىنمايم.
خشم و غضب
غضب يك حالت طغيانى روحى است كه وقتى بجنبد، عقل را از فعاليت باز دارد، در اين هنگام فشار خون به قلب هجوم كند و خون از قلب با حدّت و حرارت عادى به رگها فشار آورد و به سوى مغز بالا رود، چهره خشمناك راگلگون سازد، شقيقه هارابه ضربان اندازد، خون در سينه بجوشد و چينهاى مخوفى به پيشانى قرار دهد و حالت انقباضى به لبها افكند، تاآن جا كه دندانها را نمايان سازد. در چنين حالت، انسان خشمناك جز انتقام نخواهد، عطش خون ريختن، عطش خون خوردن و عطش انتقام، جان خشمناك را به طاقت آورد. شاعر عرب به اين مناسبت گويد: من درميان دشمنان بشر، پس از يك امتحان دقيق هيچ دشمن را عنودتر و لجوجتر ازغضب نديدهام.
عوامل خشم و غضب و آثار آن دانشمندان و پزشكان معتقدند عوامل خشم عبارتند: 1- وراثت 2- حساسيت افراطى اعصاب 3- سوء تربيت 4- سوء تغذيه. و نيز گفتهاند: اين عوامل انگيزه خشم را تحريك مىكنند: 1- نخوت و كبريايى 2- خود خواهى و خويشتن دوستى 3- شوخى 4- مسخرگى 5- ننگ و بدنامى 6- حيلهگيرى 7- حرص بسيار در جمع مال و كسب مقام. اين هفت خصلت كه عموماً در رديف اخلاق نكوهيده قرار دارند غضب را برانگيزانند و مسلم است تا اين خصلتها ترك نشوند، از شرّ خشم رهايى نخواهد بود. عوارض خطرناك و مخوفى كه از غضب به جان انسان خواهد افتاد. 1- بيمارى استخوان فرساى سل ريوى. 2- اختلال دستگاه گوارش. 3- التهاب اعصاب. 4- خون ريزى به اقسام گوناگون. 5- مشهور است كه اشخاص زود خشم به يك بيمارى شبيه به بيمارى هارى دچار مىشوند و اگر در آن حمله عصبى كسى را گاز بگيرند به مرگ دردناك طرف منجر خواهد شد و به اين دليل آشكار مىشود كه آب دهان مردم خشمناك نه تنها براى خودشان بلكه براى ديگران هم سمّ كشنده است. خشم يك درد روحى است كه به نوبت خود بلايى خطرناك است، اين بيمارى نه تنها شخص خشمناك را از پاى درمى آورد، بلكه از خشمناك به ديگران نيز زيان مىرساند. خشم شديد، خشمناك را ديوانه وار به حملات جنونآميزى وامىدارد كه مسلم است در حال عادى به يك چنين حملهها اقدام نمىكرد. چه بسيار دانشمندان و فلاسفه و پزشكان و حكما به درمان اين بيمارى با داروهاى گوناگون پرداختند، اما نتوانستند نتيجهاى به دست آورند. ولى دين مبين اسلام كه منبع حكمت و معرفت است توانست به آسانى مرض خطرناك غضب را در آنان كه گرفتار آن بودند علاج كند. امام صادق عليه السلام از امام باقر عليه السلام نقل فرمود: نزد ايشان از غضب سخن به ميان آمد، فرمود: چه بسا مرد به خشم آيد و ديگر راضى نشود تا به دوزخ درآيد. هر انسانى كه در نفس خود اين عارضه را ادراك مىكند اگر ايستاده است بنشيند و اگر نشسته است بخوابد و اگرنتوانست بدينگونه خشم خود را فرو نشاند با آب سرد وضو بگيرد ياغسل كند؛ زيرا آتش را تنها آب خواهد فرو نشانيد. «6»
پی نوشت ها:
______________________________ (1)- انفال (8): 24. (2)- نحل (16): 97. (3)- يونس (10): 57. (4)- اسراء (17): 82. (5)- مستدرك الوسائل: 11/ 187، باب 6، حديث 12701؛ مكارم الاخلاق: 8؛ بحار الأنوار: 16/ 210، باب 9. (6)- بحار الأنوار: 70/ 272، باب 132؛ الأمالى، شيخ صدوق: 340، حديث 25.
نظرات بینندگان این خبر فاقد نظر می باشد نظر شما
خروج طراحی وب سایت آریایک توسط aryanic highportal aryanic
|
|
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت الله است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است. ((طراحی قالب سایت : تیم طراحی سبلان نیوز )) |