|||||| |
برای کسانی که دلشان برای خودشان تنگ شده گاهی دلم برای خودم تنگ می شود، به زندگیم که دقت می کنم با غریبه ای روبه رو می شوم که نه شباهتی به گذشته من دارد و نه به آینده و اهدافی که در سر دارم و آدمی که میخواستم باشم. نمی دانم خودم را کجا جا گذاشته ام ؟نمی دانم کجا پیدا شوم؟ لطفا راهنماییم بفرمایید ![]() گاهی دلم برای خودم تنگ می شود، به زندگیم که دقت می کنم با غریبه ای روبه رو می شوم که نه شباهتی به گذشته من دارد و نه به آینده و اهدافی که در سر دارم و آدمی که میخواستم باشم. نمی دانم خودم را کجا جا گذاشته ام ؟نمی دانم کجا پیدا شوم؟ لطفا راهنماییم بفرمایید. اتفاقاً این «دلتنگی برای خود» بسیار خوب است و حاکی از آن است که نه تنها هنوز «نفس لوّامه» خاموش نگردیده و نمُرده است، بلکه هم چنان بیدار و فعال است. الف - به غیر از انسان های کامل که دارای «نفس مطمئنّه» نیز میباشند، نوع بشر دارای نوع نفس است که عبارتند از «نفس امّاره» که امر به حیوانیت و بدی میکند و نیز «نفس لوّامه»، که نفس سرزنشگر است و بدی را نمیپذیرد، همان که آن را «وجدان» نیز مینامند. این نفس (یا وجدان) به هیچ وجه زیر بار توجیهات نمیرود، محکمهای درونی است که به محض خطا، محکوم و سرزنش میکند و به همین دلیل به انسان حالت پشیمانی دست میدهد. این نفس لوّامه، خطا نمیکند، مرعوب نمیشود، فریب نمیخورد، اما با بیتوجهیها کم سو شده و کمکم خاموش گردیده و میمیرد. پس تا وقتی انسان از عملکرد ناصحیح خود ناراحت و پشیمان میشود، باید خوشحال و شاکر باشد که هنوز «نفس لوّامه»اش خاموش نشده و نمُرده است. ب – بدیهی است که انسان با «معبود و محبوب»اش تعریف میگردد، اگر إله، معبود و محبوبش «الله جلّ جلاله» بود و هدفش قرب، لقاء و وصال آن محبوب بود، میشود «انسان»، اما اگر او را فراموش کرد و به غیر او دل بست و دیگری را شریک و هدف قرار داد، خودش را هم فراموش میکند. کسی که تمام هدفش پول و اقتصاد است، خودش نیز ابزار تولید یا ماشین پول میشود، کسی که تمام هدفش سلطه، شهوت قدرت و شهوت جنسی است، یک حیوان تمام عیار میشود ... و در واقع حقیقت خود را فراموش میکند. لذا فرمود: «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (الحشر، 19) ترجمه: و چون كسانى مباشید كه خدا را فراموش كردند و او [نیز] آنان را دچار خود فراموشى كرد آنان همان نافرمانانند. (فاسق یعنی کسی که از پوستهی حقیقی و مسیر و مجرای خود که بندگی است خارج شد، لذا نافرمانی میکند). کم شدن ایمان یا توجه، به ازدواج یا اشتغال ربطی ندارد، مضافاً بر این که ازدواج سبب تحکیم بیشتر ایمان و تضمین از لغزشهای بسیاری میگردد، بلکه ایمان از ابتدا آن گونه که باید به قلب رسوخ نکرده و متزلزل است؛ لذا با پیشآمدها یا گرفتاریها و یا مشغلههای متفاوت که از آنها به «امتحان» نیز یاد میشود، این ضعف و تزلزل پنهانی را آشکار میشود
این همان معناست که از آن (خودفراموشی – خود دگر بینی) نیز یاد میشود.
پس کم شدن یاد و یا کلاً فراموش نمودن خدا [که یادش بیشتر در نماز محقق میشود و تجلی مییابد و به همین دلیل به حضرت موسی (علیه السلام) در کوه طور فرمود «اقم الصلوة لذکری – برای یاد من اقامه نماز کن»]، سبب خود فراموشی و غفلت از خود میگردد. خداوند متعال می فرماید: وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(الحشر/19) و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند. قابل توجه اینکه قرآن در اینجا صریحاً مى گوید: فراموش کردن خدا سبب (خود فراموشى ) مى شود، دلیل آن نیز روشن است ، زیرا از یکسو فراموشى پروردگار سبب مى شود که انسان در لذات مادى و شهوات حیوانى فرورود، و هدف آفرینش خود را به دست فراموشى بسپارد و در نتیجه از ذخیره لازم براى فرداى قیامت غافل بماند. از سوى دیگر فراموش کردن خدا همراه با فراموش کردن صفات پاک او است که هستى مطلق و علم بى پایان و غناى بى انتها از آن او است و هر چه غیراو است وابسته به او و نیازمند به ذات پاکش مى باشد، و همین امر سبب مى شود که انسان خود را مستقل و غنى و بى نیاز بشمرد، و به این ترتیب واقعیت و هویت انسانى خویش را فراموش کند. ![]() اصولاً یکى از بزرگترین بدبختی ها و مصائب انسان خود فراموشى است، چرا که ارزشها و استعدادها و لیاقتهاى ذاتى خود را که خدا در او نهفته و از بقیه مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشى مى سپرد، و این مساوى با فراموش کردن انسانیت خویش است، و چنین انسانى تا سرحد یک حیوان درنده سقوط مى کند، و همتش چیزى جز خواب و خور و شهوت نخواهد بود! و اینها همه عامل اصلى فسق و فجور بلکه این خود فراموشى بدترین مصداق فسق و خروج از طاعت خدا است چقدر خداوند زیبا و ظریف این نكته را بیان كرده است كه اگر او را فراموش كنیم در واقع خود را فراموش كرده ایم. این مطلب با آیه 53 سوره زمر ارتباط و پیوند محكمی دارد: قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(الزمر/53) ؛بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. ج – معنویت چیزی جز همان معرفت و یاد خداوند متعال که موجب توجه به آخرت و رعایت اوامر و نواهی او میگردد نیست. همان که از آن به ایمان و تقوا یاد میکنیم. پس هر چه این توجه بیشتر و عمیقتر باشد، معنویت نیز تشدید میگردد. فراموش کردن خدا همراه با فراموش کردن صفات پاک او است که هستى مطلق و علم بى پایان و غناى بى انتها از آن او است و هر چه غیراو است وابسته به او و نیازمند به ذات پاکش مى باشد، و همین امر سبب مى شود که انسان خود را مستقل و غنى و بى نیاز بشمرد، و به این ترتیب واقعیت و هویت انسانى خویش را فراموش کند
د – کم شدن ایمان یا توجه، به ازدواج یا اشتغال ربطی ندارد، مضافاً بر این که ازدواج سبب تحکیم بیشتر ایمان و تضمین از لغزشهای بسیاری میگردد، بلکه ایمان از ابتدا آن گونه که باید به قلب رسوخ نکرده و متزلزل است؛ لذا با پیشآمدها یا گرفتاریها و یا مشغلههای متفاوت که از آنها به «امتحان» نیز یاد میشود، این ضعف و تزلزل پنهانی را آشکار میشود. جبران این کاستیها نیز راه حل دارد. به عنوان مثال انسان به خود عادت دهد که به هر قیمتی شده و در هر کجا که هست و با هر شرایطی که وجود دارد، نمازش را اول وقت بخواند و نگذارد که شیطان او را بفریبد که حالا وقت هست، حالا این کار واجبتر است، حالا که حضور قلب نیست و ... – دوم آن که انسان باید به فرمودهی اهل بیت علیهمالسلام، همان طور که برای تأمین معاش، حضور با خانواده، تفریح و لذات حلال وقتی میگذارد، برای راز و نیاز با معبودش نیز اوقاتی را در طی شبانه روز تعیین کرده و تخصیص دهد. مثلاً بگوید برای هر نماز اول وقتی ده دقیقه و در نهایت نیز میخواهم نیم ساعت در صبح یا شب با خدای خودم خلوت کنم. قرآن بخوانم، نماز بخوانم، دعا بخوانم، حرف بزنم، راز و نیاز کنم، مشکلات مادی و معنویام را بگویم ... و در این فاصله چند بار سجده کند، آن وقت میبینید که این ارتباط برایش چه معنویتی میآورد. حتی اگر یک بار انجام شود، چه رسد به این که تداوم یابد.
منابع: سایت ایکس شبهه
وبلاگ از ظلمت به سوی نور
نظرات بینندگان این خبر فاقد نظر می باشد نظر شما
خروج
|
|
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت الله است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است. ((طراحی قالب سایت : تیم طراحی سبلان نیوز )) |