|
چگونگی شهادت |
|
چگونگی شهادت منابع مقاله: زندگانی امام جواد ع، ؛
در مورد شهادت امام جواد ( علیه السلام) یک دسته از روایات میگویند آن حضرت به دست همسرش ام الفضل، دختر مأمون، به اشاره معتصم مسموم گشت. ولی روایتی دیگر میگوید: بعد از آنکه معتصم امام را به بغداد طلبید... به وسیله «اشناس» شربتی از پرتقال برای امام فرستاد و اشناس به او گفت: پیش از شما امیرالمؤمنین به احمد بن ابی داوود و سعید بن خضیب و گروهی از بزرگان از این شربت نوشانیده و امر کرده است شما هم آن را با آب یخ بنوشید. این بگفت و یخ آماده کرد. امام فرمود: در شب آن را مینوشم. اشناس گفت: باید خنک نوشیده شود و الان یخ آن آب میشود و اصرار کرد و امام ( علیه السلام) با علم به عمل آنان آن را نوشید» . در جای دیگری آمده است که ابن ابی داوود بعد از ماجرایی مربوط به قطع دست سارق که امام ( علیه السلام) دیگران را مجاب کرد و معتصم به سخن امام عمل کرد و حرف دیگران را رد کرد، معتصم را به کشتن امام تحریک کرد. ابن ابی داوود میگوید: «پس به معتصم گفتم: خیر خواهی برای امیرالمؤمنین بر من واجب است و من واجب است و من در این جهت سخنی میگویم که میدانم با آن به آتش (جهنم) میافتم! معتصم گفت: آن سخن چیست؟ گفتم: (چگونه) امیرالمؤمنین برای امری از امور دینی که اتفاق افتاده است فقهاء و علماء مردم را جمع کرد و حکم آن حادثه را از آنان پرسید و آنان حکم آن را به طوری که میدانستند گفتند و در مجلس، اعضای خانواده امیرالمؤمنین و فرماندهان و وزراء و دبیران حضور داشتند و مردم از پشت در به آنچه که در مجلس میگذشت گوش میدادند... آنگاه به خاطر گفته مردی که نیمی از مردم به امامت او معتقدند و ادعا میکنند او از امیرالمؤمنین شایستهتر به مقام او است، تمامی سخنان آن علماء و فقهاء را رها کرد و به حکم آن مرد حکم کرد؟ ! پس رنگ معتصم تغییر کرد و متوجه هشدار من شد و گفت: خدا در برابر این خیر خواهیت به تو پاداش نیک عطا کند! پس در روز چهارم یکی از دبیران وزرایش را مأمور کرد تا ابوجعفر ( علیه السلام) را به منزل خود دعوت کند، او چنین کرد ولی ابوجعفر ( علیه السلام) نپذیرفت و گفت: تو میدانی که من در مجالس شما حاضر نمیشوم. آن شخص گفت: من شما را برای ضیافتی دعوت میکنم و دوست دارم بر فرش خانه من قدم بگذاری و من با ورود شما به منزلم متبرک شوم. و فلان بن فلان از وزرای خلیفه دوست دارد خدمت شما برسد. پس آن حضرت ( علیه السلام) به منزل او رفت و چون غذا خورد احساس مسمومیت کرد و مرکب خود را طلبید. صاحب خانه از او خواست نرود، ابوجعفر ( علیه السلام) فرمود: بیرون رفتن من از خانه تو برای تو بهتر است! پس در آن روز و شب حال او منقلب بود تا اینکه رحلت نمود. |
|
|
ورود |
|
|
آخرین اخبار |
|
|
نظرسنجی |
|
|
اوقات شرعی |
|
|
آمار بازدید |
|
بازدید این صفحه : 1155 | بازدید امروز : 753 | کل بازدید : 5703209 | بازدیدکنندگان آنلاين : 2 | زمان بازدید : 0/1406 |
|